در امریکا کنار دریاچهای دو مرد با هم روبهرو میشوند: یک ولگرد منزوی که پسرش در جنگ جان باخته است و یک دانشمند صلحطلب برندهی جایزهی نوبل فیزیک به نام آلبرت اینشتین. این دو مرد با یکدیگر پیوند دوستی میبندند و اینشتین راز دلش را با او در میان میگذارد. از نگرانیها و دلمشغولیهایش میگوید، از مسئولیتی که بر گردن دارد، از سهمی که در فاجعههای بشری داشته است. آیا او ناخواسته به بشریت خیانت کرده است؟ در این نمایشنامه، اریک امانوئل اشمیت با زیرکی و طنز، نبرد درونی و اخلاقی دانشمند نابغه را تصویر میکند. از دوستی و مهر و انساندوستی میگوید، از سرنوشت بشری، از انسانهایی که تاریخ را رقم میزنند. بسیاری از نمایشنامهها و رمانهای امانوئل اشمیت با ترجمهی شهلا حائری در انتشارات قطره به چاپ رسیده است. همچنین شهلا حائری نویسندهی دو رمان موفق به نام «بیخود و بیجهت» و « فهرست حسرتها» در این انتشارات است.
0 از 5