جستجوهای پرطرفدار
یالوم
اروین یالوم
شاهنامه
وقتی نیچه گریست
شرح شوق
دلم میخواست جرأتشو داشتم و امشب... مثل این غنچه نازت میکردم... دلم میخواست سرمو میذاشتم روی شونَهت و آهسته به خواب میرفتم. شونههای تو مهربان، قوی و خیلی خوبه شوکت. اگه یه شب فقط یه شب سرمو میذاشتم روی شونَهت، نه! حتی اگه یه لحظه دستتو میذاشتی روی شونههای من... اوه اگه میدونستی چه کمالی، چه قدرتی بهم میداد! ... اون شب نمناک یادته؟ با دو تا چشم میشی مثل دو ستارة مهآلود، نه! پیچ اون کوچه یادته؟ سلّانه سلّانه! یه خرمن یاس سفید ریخته بود روی اون دیوار قدیمی. چه قامتی! بلند و سفید و بارانی! و تو بوی باران و یاس میدادی، بوی سنگک تازهای که مست میکرد. یادته؟
0 از 5