تابهحال از خودتان پرسیدهاید که در ذهن روانکاوان چه میگذرد؟ آیا تصور کردهاید که اگر عزیزترین فرد زندگیتان را از دست بدهید، چه میشود؟ در این کتاب، لیندا شِربی، که هم روانکاو است و هم زنی بیوه، خواننده را به درون دنیای تجارب هیجانانگیز یک روانکاو میبرد و نشان میدهد چگونه تجارب مستقل عشق و فقدانِ بیمار و درمانگر، و نیز عشق و فقدانی که این دو در اتاق درمان تجربه میکنند، باهم میآمیزند و برهم اثر میگذارند. این کتاب از دو جنبه منحصربهفرد است: نخست آنکه بر وضعیت زندگی روانکاو در حین درمان تمرکز میکند و نشان میدهد که این وضعیت چگونه هم بر روانکاو و هم بر نحوهی درمان اثر میگذارد، و این موضوعی است که چندان در پژوهشهای روانکاوی مورد توجه قرار نگرفته است؛ دوم اشتیاق نویسنده برای بیان فقدانیست که شخصاً در زندگیاش تجربه کرده است. نویسنده با بهرهگیری از روایت زندگی بیماران و درآمیختن آن با داستان زندگی خودش کتابی را آفریده که هم برای درمانگران مفید و پربار است و هم ذهن داستاندوستان را نوازش میکند.
0 از 5