هیچی فراموش نمیشه. هیچی از بین نمیره. زمان آرومآروم گردوغباری روی خاطرات مینشونه. روش رو میپوشونه. فکر میکنی یادت رفته. اما صبح که از خواب پا میشی حالت بده. نمیدونی چته. نمیدونی دردت از کجا آب میخوره. اما کافیه که نسیمی با خاطرهای خاکش رو برداره، بعد همهچی تازه میشه. همهچی میآد بیرون. عین روز اول... (از متن کتاب) شهلا حائری در این سه داستان با نثری شیرین و گیرا خوانندهاش را به دنیای دیگری میبرد، دنیای رازها، شادیها و غافلگیریها
0 از 5