نخستینبار که این نمایشنامه در اتاقی تنگ و خفه در طبقهی سوم کارخانهی متروکی در ژوهانسبورگ با دو بازیگر سیاه و سفیدپوست، که نقش دو برادر را بازی میکردند، به اجرا در آمد، تماشاگران که از نژادهای مختلف بودند از ابتدا تا انتها بر جا خشکیدند. این نمایشنامه بیانیهای نمادین بر وضعیت جامعهای بود که در آن افراد، بهرغم تفاوتها، یک وطن داشتند و ناچار باید در آن باهم زندگی میکردند: زکریا راه دیگهای نیس؟ موریس نه، زک. میدونی، ما به هم گره خوردیم. این چیزیه که بهش میگن «پیوند خونی»... این رشتهایه که برادرها رو به هم پیوند میده.
0 از 5