مبارک یا بداَختر ، بخواهیم یا نه، اکنون پرسشی هولناک پیش رویمان است: چه شد که انسان «ویران » شد؟ عشق، اضطراب، اغواگری، خودستایی، تظاهر، گستاخی، بیتفاوتی، سرخوشی، بردباری، اشتیاق یا خواست خدایی قادر، هرچه بود، انسان بهطرز هولناکی ویران شد. شخصیتهای نمایشنامهٔ پس از مهمانی نیز چنیناند. فرقی نمیکند پنجرههای عمارتِ دیوید اسکات-فالر را باز کنیم یا کتابهای کتابخانهٔ عمومی لندن را، درهرحال، انسانهایی را میبینیم که همواره در حال ویران شدناند. با این همه، هراسی دیگر نیز مسبب نگرانی است: «او که میداند کیست، حرمت پرسش را از بین برده است.» و باید اقرار کرد که نابودیِ انسان از خوفانگیزترین پدیدههای قرن بیستم است.
0 از 5