آن زن میگفت که هر پایانییک آغاز نیز محسوب میشود و اینکه ما فقط این موضوع را در لحظهی اتفاق نمیدانیم. و دخترک در بقیهی روزهای زندگیاش آسودهخاطر میشد، چراکه میدانست ترسها یا فقدانهایش هر چه باشند بهشت پاسخ به کل سؤالهای کرهی زمینیاش را در بر دارد و کارش را با پنج نفری شروع میکند که منتظرش هستند، همانطور که منتظر همهمان هستند، آن هم زیر چشمان خدا و در معنی حقیقی آن ارزشمندترین کلمه. خانه. از آن لحظه، بهشت را بهعنوان مکانی نظاره کردم که در آنجا با کسانی روبهرو میشویم که با آنها روی کرهی زمین در ارتباط بودیم و در آنجا این فرصت را به دست میآوریم تا دوباره آنها را ببینیم. اما اذعان میکنم که این فقط دیدگاه من است. بیشمار دیدگاه دیگر در کنار کلی تعریف مذهبی وجود دارند که باید به همهشان احترام گذاشت. بنابراین، این رمان و برداشتش از آن دنیا به منزلهییک آرزو است، نه باوری متعصبانه؛ افراد محبوبی همچون ادی آشتی و صلحی را پیدا میکنند که روی کرهی زمین از آن اجتناب کردند و تشخیص میدهند که چهقدر همهمان بر یکدیگر تأثیر میگذاریم، آن هم در هر روز از این زندگی ارزشمند. «درحالیکه آنی درسهایی را در مورد معنی و ارزش مرگ و زندگی فرا میگیرد، میچ البوم داستان صمیمانهاش را با پیچشی کاملاً غیرمنتظره به پایان میرساند. چندین و چند جلد سفارش بدهید و به خوانندگان هشدار بدهید که دستمالکاغذیهایشان را دم دست نگه دارند.» بوکلیست
0 از 5