در این کتاب از عاملیت ناخودآگاه و بالقوّة زبان در آثار ادبی سخن رفته است. مثلاً در «مرغ آمین»، آمین مقلوب «نیما»ست. یا در پایان شعر «دیدار در شب» فروغ: «و یک صدا که در افق سرد / فریاد زد: / خداحافظ» افق مقلوب «قفا»ست. روح او را پشت سر گذاشته و در حال دور شدن است. در اساطیر مرگ چند قدم پشت انسان در طرف شانة چپ ایستاده است. در آن بیت نظیری یا صائب: «دست طمع که پیش کسان میکنی دراز» دراز آز را که دیو طمع است به ذهن متبادر میکند. در «پادشاه فتح» پاد در معنی ضد عمل میکند (که در واقع چنین نیست) و ضد شاه مستبد میشود. علاوه بر اینýگونه مطالب از ناخودآگاه متون، خاطرة پنهان، نقد روانکاوانه، نظریههای جدید ادبی هم سخن رفته است.
0 از 5